پيام دوستان
+
گاهي به آخرين پيراهنم فکر ميکنم
که مرگ در آن رخ ميدهد…….
انديشه نگار
ديروز 4:29 عصر
mariii
ان شالله به زودي براي من
انديشه نگار
@mariii خدا نکنه دوست من
+
عشق زمانيست
که کسي را ملاقات ميکني
و به تو دربارهي تو
چيز تازهاي ميگويد...
#آندره_برتون
* راوندي *
103/2/3
+
+
گاهي دلت ميخواهد
به اندازه ي تمام دنيا
از غوغاي *واژهـ ها* به سُـکوت عليه السلام پناه ببري
و گاه ميخواهي بلندترين واژه هـايَت را
بر سر دنيا *فريـاد* بزني
و دست آخر
هروله کنان ميان سکــوت و فريــاد
با خود زمزمه کني:
*«وَ تِلکَ الاَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاس»*
.
.
آفتابــ
پيام رهايي
103/2/2
+
هُوَ الصبور...
من انتظار کشيدن را بلد نيستم
اما اين را خوب ميدانم...
وقتش که برسد
تو خوداَت ميآيي،
«*نا گَـ ـهان*»...
در من *شِـ ـعر* ميشَوي...
و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*...
.
.
آفتابــ
پيام رهايي
103/2/2
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(
پيام رهايي
103/2/2
2 فرد دیگر
22 فرد دیگر
+
مسافرانه کوله بار بربسته است
ره توشه اي از عشق بر دوش دل گرفته
عزم سفر دارد
رهسپار دوردست هاي ناپيدا
سر به زير
ميرود
.
.
انديشه نگار
پيام رهايي
103/1/30
پيام رهايي
103/1/30
+
به ديگران بدون هيچ چشمداشتي خوبي کنيد، به اين معني که از کسي کينه به دل نگيريد، بهروي ديگران لبخند بزنيد، به لطيفههايي که تعريف ميکنند بخنديد، به کسانيکه مِهرشان را در دل داريد، هديه بدهيد، پاي درددلشان بنشينيد، تجارب و شکستهايتان را نزد ديگران بازگو کنيد تا از اشتباهات شما درس بگيرند. خلاصهي کلام اينکه عشق و محبتتان را با دستودلبازي خرج کنيد.
2-دل سپرده
103/1/28
+
هو الشّهيد
*
تو در قنوت مگر از خدا چه خواسته اي
كه اينچنين پر و بالت تمام سوخته است
تو مست اينطرف افتاده اي سراپا خون
و آنطرف تهي از باده ... جام سوخته است
چه بيت زيبايي في البداهه ساخته اي !!
تنت چنان غزلي ناتمام سوخته است
*
#زين_العابدين_آذرارجمند
#لنگرودي
كيوان گيتي نژاد و
103/1/20
+
#معرفي_کتاب
*راض ِبابا*
«راضِ بابا» روايت شخصيت دختري نوجوان است. دختري که تمام تلاشش را به کار
ميبندد تا در زندگي اول باشد. در شانزدهمين بهار عمرش حادثهاي رخ ميدهد و
او را در رسيدن به خواستهاش کمک ميکند؛ انفجاري که در سال 1387 در حسينيه
سيدالشهداي شيراز رخ داده و نقطه اوج زندگي او را رقم ميزند.
my writings
103/1/17
شهيد راضيه کشاورز 11 شهريور 1371 در ظهر گرم تابستاني همزمان با نواي
اذان ظهر در مرودشت شيراز به دنيا آمد. والدينش به خاطر ارادتي که به خانم
فاطمه زهرا (سلام الله عليها) داشتند نام راضيه را برايش برگزيدند.
روزها يکي پس از ديگري سپري ميشدند. راضيه بزرگتر ميشد و با وجودش شور و
نشاط مضاعفي به خانه ميبخشيد. از همان کودکي روحيهاي شاداب و پرشور و
نشاط داشت و لطافت و مهربانياش به وضوح در برخورد با اطرافيان آشکار بود.
راضيه تا قبل از بهار 16 سالگيش موقعيت هاي چشمگيري را در زمينه ورزش
کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصيل کسب کرد.